...Dear Diary

...Dear Diary

Diaries of a Divergent
...Dear Diary

...Dear Diary

Diaries of a Divergent

در باب امتحان دادن و درس نمودن!!! (=قلم چی!!!)

من موندم واقعا!!!من نمی فهمم چرا دوساله زندگیم رسما اوفتاده رو دور تند؟!به هیچ کارم نمی رسم،رسما!!!(چقده رسما رسما کردم!شدم عین بهنام تشکر،اساسا اساسا!درون نوشت:چقد تایپ تند اساسا باحاله!)ینی چی؟!مگه معنی داره این زمان اسکل بره کلاس لاغری که با سرعت 10(m/s( h/s هم رو تردمیل بدوه!من نوعی رو 7.5 جون می کنم!بعد این واسه من شتاب 5  h/s2)m/s2) هم گرفته سرعتشو رسونده به 50  h/s)m/s)!!!نه شما به من بگین این درسته که 10 ساعت قد یه ثانیه طول بکشه؟!حالا بقیه محاسبات بماند دیگه،شما از درکش عاجزین!!!

این درسته که من دانش آموز بدبخت باید با سرعت 2000 km/s با مخ برم سمت کنکور؟!خو با مخ برم توش موخم می پکه دیگه!قبول ندارین؟!

خب از بحث سرعت بیایم بیرون که دارم روش بالا میارم!این بود در باب درس نمودن ما!

برویم سر اصل مطلب!

امتحانات عزیز که پدر هفت جد مارو در شیشه میکنند(!):ادغام:پدر هفت جد مارا در می آورند و خون مارا در شیشه میکنند!

اصولا من تا روز قبل از آزمون استرس یختی ام ولی خو نگران نباشین،اینا همش آرامش قبل از طوفانه!و ناگهان استرس همانند شتری که در خانه ی هر فردی می خوابد می آید به سراغمان!و چشمتان روز بد مبیناد!

پی نوشت:البت بستگی به مقدار درسیدنم برای اون آزمون داره بعضیارم با اینکه هیچی نخوندم ککم نگزیده!

ولی خو استرس واقعی برای دقایق قبل از شروع آزمون،در طول آزمون(کم پیش میاد!) و البت مهم ترینش:دقایق پایانی آزمونه!

ضمیمه:اگر باد گران بودیم و رفتیم اگر ...

البت من انقد تو امتحانا حرص خوردم که الان دیگه سر آزمونای قلم چی نمیتونم زیاد حرص بخورم!آروم آروم دارم به خودم یاد میدم استرس نداشته باشم!

خو در این جا توضیحات عرض می نماییم ازبرای دلایل حرص نمودن ما در طول آزمون:

1-ای کاش بیشتر درس میخوندم! و 2-سروصداها و کارای بقیه!وا این البت مهم ترین مشکل منه!از اون جاییکه من آدم دقیقی هستم و وقتی استرس دارم زودتر از کوره در میرم و از اون جاییکه میتونم در آن واحد چندتا کارو با هم انجام بدم بدون اختلال در هیچ کدومشون(!!!)میخوام اونایی که انقد سرصدا میکنن و با دستام خفه کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آخه من نمیفهمم چرا همیشه این کنار دستی منه که زودتر از همه آزمونشو میده میشینه با دوستش گپ میزنه؟!آخه چرا؟!چرا من؟!به قول اون خانومه تو ماه عسل الان باید بگم:چرا من نه!{!!!getting mad}

آخه چرا همیشه دقیقا قبل از آزمون میز کناری منه که میخواد با اونور کلاس حرف بزنه و من باید کلمو جابه جا کنم یا وسیله رد و بدل کنم!آخه اینا خجالت نمی کشن؟!خیر سرم من ازشون یه سال بزرگترما!!!حکایت اون دوتا سال اولی پررو که روز آخر امتحانا کلی دستم انداختن و مسخرم کردن!آی من که باعث و بانی تمام دردسرهامو از راهنمایی تا الان میشناسم البت جدیدنا چندتایی شدن!یه وقت تهمت زدن نباشه ها ولی تنها کسیکه جلو خودمم همین کارو میکنه اونه!

آی س.گ.س آی آلوین آی بقیتون که حال اسم بردنتونو ندارم چون میخوام خفتون کنم!(مثل اون خانومه تو دونگی مامان اوهویان:آیو آیو خدایان شمال جنوب،شمال جنوب لعنتتون کنن!{شوخی!})چقد منو دست انداختین و اذیت کردین!حالا یه پل صراطی هم هست قراره از روش رد شین!من دارم با شما سر اون پل!داشته باشین!دارم براتون!حالا بازم قهقهه برین!منم رد میشم نگران نباشین،منم جواب پس میدم ولی شمام میدین!

حالا برگردیم سر بحث قبل!بریم سر تنها دلیل استرس در لحظات پایانی:چند تا سوال مونده؟وای!!!چقده زیادن!وقت ندارم!اینو که قبلا حل کردم چرا لعنتی الان حل نمیشه!و برگه همانند برگ خزانی از زیر دست ما(الان نقش درخت خزان زده رو بازی می کنم دقت میکنین؟!به حالم بعد از گرفتن برگه هم میخوره اتفاقا!!!)توسط جناب باد(خانم مراقب!)کشیده می شود و می رود تا آن دور دور ها...

بعد از آزمون تا اومدن نتیجه اصلا حوصله هیچی رو ندارم!و موقع گرفتن کارنامه بازم استرس دارم!

پی نوشت:خیرسرم قرار بود این بار بهتر از دفعه قبل باشه!بعد من نمی فهمم چرا منحنی من همچنان کلش به سمت بالاست؟!بچم به پیشرفتم امیدواره میبینین!{Told ya!I'm getting mad}

بعد از کارنامه هم اگه خوب بود که خوشحال میشم بعد انرژی مثبت میگیرم و جو میگیردم دو روز نمی درسم اگه بد بود که واسه دفعه بعد سعی میکنم بیشتر تلاش کنم که البت آخرم اونقدری که میخواستم نمیشه ولی خو از دفعه قبل بیشتره مسلما!:این قسمت فقط برای همین آزمون صدق می نماید!به حساب کلیه ی آزمون ها ننگریدش!

خو حتما انقد تلاش نکرده بوده بودم که خوب نشد البت یه مقدارم موضوع زمان بود که حالا بماند...


خو دیگه در مورد درس و امتحان بسه!زیادم حرف زدم!بسشونه!Just let bygones be bygones,that's better

برای دفعه ی بعد بیشتر تلاش میکنم!تا ببینیم نتیجه چه می شود!فعلن!



نظرات 1 + ارسال نظر
ضحی چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 11:30

وای چقدر درس درس کردی دختر :دی بی خیال کنکور...
واقعا موافقم بعضیا میان آزمون فقط واسه حرف زدن، بعضیا هم خوابشون
رو میارن اونجا! چه وضعشه آخه؟ آزمون قبلی دلم میخواست کله همه رو بکنم

حیف...که نتوان بیخیالش گشت!چه کنیم!چاره ای نیست!
واسه جمله آخری:
همچنین به شدت!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد