...Dear Diary

...Dear Diary

Diaries of a Divergent
...Dear Diary

...Dear Diary

Diaries of a Divergent

یه پست از رو خوابالویی!!!

احساس میکنم تو فیلتر کردن صدای دوستان گرام(قابل توجه اونایی که نمیدونن منظور عکس عنوانه!) یه خورده زیاده روی کردم! ( اسمایلی نگران به این اونور نگریستن! عاقا واقعا متوجه نشدی دوباره دارم با گوشی پست میزارم نمیتونم شکلک بزارم برا منه مرض شکلک بد دردیه بد!!!) جو زبان فارسی گرفتم گفتم بگم بدونین این تکرار داشت! قابل توجه یه عده که الان حس باهوشی شدید کردن میخوان منو ضایع کنن ( شایدم اصن وجود نداشته باشه چنین کسی و من توهم زدم!!! روانپزشکان آینده خودمو میگم این از علایم پارانویا نیست؟! نچ نیس عزیزم به زندگیت در کمال آرامش ادامه بده مشکل از بقیس!!! یه کلومم از پاپا سارا بر وزن پاپا اسمرف! خودمم دارم به عقل خودم شک میکنم حالا نمیدونم اونایی که وب منو میخونن چه نظری دارن! واقعا نظری ندارم!) ادامه جمله بعد صد قرن: منظورم زبان فارسی بود نه ادبیات واقعا داریم تو زبان فارسیمونم!

حرفا عادیشونم دیگ حالیم نمیشه شایدم کر شدم نمیدونم باید یه چکاپ کامل برم!

چقد باحال فقط دوتا وب مونده بود که سر میزدم و نظر نمیزاشتم حالا دیگه سوهان آمد یه نظر گذاشت منم دیگه گفتم تنبلی رو کنار بزارم! اون یکی که فک نکنم هیچوقت براش نظر بزارم! آخه طرف بوی بید ماهم شرم موکونیم! زر زدم دوس ندارم نظر بزارم چون ج نظر نمیده سرم نمیزنه یه بار امتحان کردم منم که کلا تنبلم تو این جور کارا گفتم وللش بزار واسه خودش خوش باشه! شایدم گذاشتم! خدارو چه دیدی ما هم که کلا مودی تشریف داریم یهو دیدی گذاشتم! ( ببخشید اگه ضرب المثلا و اینارو غلط غلوط میگما از من بر میاد خو بلد نیستم بعضیارو جز اونایی که از عمد غلط میگم!) 

خوابم میاد ولی نباید بخوابم کلی کار دارم نه درس آخه تازه امتحانا تمامیده هنوز معلما امتحان نذاشتن ولی نگران نباشین از هفته بعد دوباره شروع میشن!

فعلا من برم که دوباره به نان سنس گویی دارم میرسم کلا وقتایی که خوابم میاد از این نان سنسا زیاد میگم! بچه هامون میگن امروز از قیافت داد میزد خوابی گفتم خودمم میدونم چون دارم می میرم! از خواب البت! دیروز همه جامم درد میکرد!

فعلن... ♥  دلم لک زده اینو یه جا بنویسم دوباره واسه همین اینجا مینویسم!  S.S


چندین روز بعد نوشت: همینجوری آمدم داشتم لیست یادداشتامو نگا میکردم بعد دیدم یکی از پرانتزامو نبستم نه این که من ماشاالله پرانتزا یه متری مینویسم یادم میره ببندم این پستم که از رو خوابالویی!!! بوده که از عنوانم معلومه دیگه هیچی!

عاقا من یه جا نوشتم من گه! (اسمایلی نیش ها تا بنا گوش باز بودن! نخند زشته سر خودت میادا!!!) هیچکی هم هیچی نگفته دست همگی ندرده! درحالیکه منظور من که بوده! فقط خواستم محض اطلاعتون بگم بدونین تا چه حد خوابم میومده!

نظرات 4 + ارسال نظر
نیوشا پنج‌شنبه 2 بهمن 1393 ساعت 20:31 http://www.lee-pace.blogfa.com

من زیاد تو وب ها میچرخم!
از لینک یکی از وب ها
مگه میشه بدون فی*** شکن اومد اینترنت!!!

اوهوم!

نیوشا چهارشنبه 1 بهمن 1393 ساعت 21:50 http://www,lee-pace.blogfa.com

خوشحال میشم به وب منم بیای و نظرت رو درباره سوال اپم بدونم
وب من در مورد تراندویله

از آدرسش معلومه!
حتما سر میزنم!
یه سوال از سر کنجکاوی: با فی*** شکن اومدی؟!

نیوشا چهارشنبه 1 بهمن 1393 ساعت 21:48 http://www.lee-pace.blogfa.com

به نظرم مدل نوشتنت خیلی باحاله
چه شکلکای بامزه ای داره این بلاگ اسکای!!! تا حالا ندیده بودم بر عکس بلاگفائه!
کاملا درکت میکنم نخوابیدن چه حسی داره!!! من خودم خیلی خواب رو دوست دارم
واقعا نمیدونم چرا نظام اموزشی با ما مثل یه برده رفتار میکنه ما رو مجبور میکنه هر روز صبح زود بریم سر کلاس بشینیم!!!
خیلی خوبه که وبت جستجو داره
من هابیت رو تو وبت جستجو کردم و وقتی اون اپت رو دیدم درباره هابیت باید بگم با هیچ شکلکی نمیتونم وضعیتم رو وقتی فهمیدم تو هم عاشق فیلم هابیت و از همه مهم تر تراندویل و لگولاس هستی نشون بدم! من الان فقط به شکلک چشم های هیپنوتیزم شده قلبی نیاز دارم که فقط توییتر اون شکلک رو داره و فقط اونه که میتونه حال منو توصیف کنه!
خیییییییلی خوشحال و ذوق زده میشم وقتی یه وب پیدا میکنم که اونم عاشق فیلم هابیت و شخصیت تراندویله!

ممنون!
ابراز علاقه غیر مترقبه! سرخ شدم!
کدوم آپ؟! من زیاد در مورد تری( اینو دیگه کی تو دهن من انداخت احتمالا کار وایتی یا عارتیه!) پست گذاشتم! (فک کنم دوتا!)
پی نوشت: انتظار سوهان یا ضحی رو داشتم واسه همین خیلی تعجب کردم! هم چشام گرده هم سرخ شدم هم داغ کردم از خجالت!
من میشناسمت؟! تو آردایی؟! جزو لینکای کسی؟! از کنجکاوی خفه شدم!
پی نوشت2: رفتم سرچ کردم فهمیدم کدومو میگی!

ضحی سه‌شنبه 30 دی 1393 ساعت 03:02

چه جالب! یه پست از سر خوابالویی! میدونی چطور تصورت کردم؟ یه دستت کنار کیبورد گذاشتی و با دست دیگه تایپ میکنی هر از گاهی هم خمیازه ای میکشی یه چشمت بازه و یه چشمت بسته کلا قیافه جالبی واست تصور کردم قابل وصف نیست

دقیقا همینجوری که گفتی فقط به جا کیبورد رو زمین ولو بودم یه دستم زیر چونم بود با اون یکی دستم با گوشی تایپ میکردم!
ضحی!!! من شماره موخوام!!! خصوصی بفرست!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد