...Dear Diary

...Dear Diary

Diaries of a Divergent
...Dear Diary

...Dear Diary

Diaries of a Divergent

نظرم واسه پست عارتی!( متظاهر به هنر!!! P: هاهاهاهاها! باور کن قصد مسخره ندارم! تقصیر یکیه که قضیه داره بعدا میگم تو وبم! )

اوسویی تاکومی!!!!!!!!!!!! ♥~♥ ♥~♥ ♥~♥ ♥~♥ ♥~♥ (لطفا به همون شیوه ای که دختره میسا چان میگه ادا بشه![نیشخند])

ببین خیلی قشنگه و خنده دار و کلن خیلی باحاله میدوشت میدوشت میدوشت!

پی نوشت: نصفه دیدم![ناراحت]

**********************Spoiler Alert********************

مصاحبه با خون آشام عشق ما بید!!!! به تو اجازه نمیدهیم لستت و تامی را(هم شخصیت تو فیلمش هم خودش!) بدزدی!!! این دو از آن ماست! بقیشون ماله خودت![نیشخند]

من از دختره کلودیا متنفرم متنفرم خوبش شد سوخت باید بدتر سرش میامد دختره کثافت فلان فلان![عصبانی]

از لویی هم بعضی جاها ناراحت میشدم ولی ارمندو( باندراس) هم دوسش داشتم هم حس خاصی نسبت بش نداشتم! :| به طور کلی من تو فیلم فقط لستت رو دوس داشتم فک کنم! بقیه را ندوشت!

ولی در کل فیلم خیلی خوبیه! یه سایت پیدا کردم اون آهنگ خفنه فیلم روشه حیف که آدرسش تو گوشیم نیست!!! وگرنه میدادم بری به لستت رای بدی بچه رایاش زیاد شه![نیشخند] ولی در کل اون سایته و کل سایتای مربوط به اینو دوس دارم کلا هرچی مربوط بش کتاب و همشونو دوس دارم! 

پی نوشت: این دختره کلودیا به قد کوتاه و چهره بچگانه اش تو فیلم نگاه نکن زمان این فیلمه قد ماها بوده فک کنم حالا با یه ذره اختلاف!

آره کلا این بچه(لستت) خیلی گناه داره! همش تو فیلم بش ظلم شد دیدی اون آخرا به چه پیزی افتاده بود لستت جونم!!! T_T T_T T_T T_T T_T

با آخر فیلم حال کردم کاشکی ادامه داشت!

پی نوشت بعدی: آخ من با لباساشون مخصوصا اون توره سر آستین قیافه هاشون و کلا همه چیزشون خیلی حال کردم اصن من عاشقش بودم برا یه دوره!

لستت فرانسوی بوده آخی! لستت کاوای تره که! لویی رو دوس نداشتم خیلی! هیچکی تو این فیلم دیگری رو به چشم برادر نگاه نمیکرد فک کنم میکرد؟!

مثلث عشقی کلودیا و لستت و ارمند که راس همشم برمیگردم به لویی! هاها! حالا انقدام تفه نبود که هرکی از راه میرسید ادل عاشق این میشد!

اون قضیه حرکت کردن و جون دار بودن( نمیتونم خوب منظورمو بفهمونم! ) نقاشیا و مجسمه هاشم خیلی دوس داشتم!

اون کلودیا خر گرفت ر*ید به خانواده اصن اه! دختره دیوانه!

خون آشام باس خون آدم بخوره نه موش طاعونی![رضایت]

از نظر قیافه و اینام که لستت بهتر بود! 

فک کنم تو کل فیلم لویی فقط به اون کلودیا اهمیت میداد ولی لستت بچم واقعا عاشق این ابله بود با وجود تمام اون بلاهایی که اونو و کلودیل سرش آوردن!

لویی باید جلوی کلودیا رو میگرفت نه این که بش کمکم بکنه! لستت حق داشت بخاطر اون بلاهایی که کلودیا سرش آورده بود واسه انتقام برگرده ببین چه بلایی سرش آوردن! لستت به خاطر لویی دختره رو خون آشام کرد همون بهتر میذاشت تو اون خونه ی طاعون زده می مرد دختره ی ناسپاس عوضی خودخواه چون لویی رو برای خودش میخواست میخواست لستت رو لز سر راش برداره! اصن ازش بدجور متنفرم تازه اونجام که لویی بدبختو مجبور کرد اون زنه رم تبدیل کنه!

ازش متنفرم!!!!!!!!!!!!!!!

کتاباش تو لیست کتابای بعد کنکورمه![لبخند]

یه سریالی هم ازش ساختن پیشنهاد میکنم نگیر کلا به تصورات خوشگلت از این می گندونه!

نویسنده کتاب اول که بازیگر لستتو میبینه نمیپسنده بعد که بازیشو میبینه کلی خوشش میاد البت چون خیلی وقت پیش خوندم زیاد یادم نیس و مطمئن نیستم!

ببخشید اگه خیلی پراکنده میگم حرفامو یا بعضی جاهارو غلط میگم یا مینویسم!

خیلی ذوق زدم! این فیلمو پارسال پیارسال دیدم!

کلن این دوتا پستت خیلی خفن بود دلم میخواد بیشتر بحرفم ولی نه وقتش هس نه حال نوشتنش!

با اول پستت خیلی حال کردم! اصن یهویی گفتم واییییییییی عارتی اینترویو ویت ا ومپایرو دیده وای وای وای!!!! (اسمایلی به شدت ذوق مرگولیده شدن به شدت شدت!!!) اصن خیلی خوشحال شدما!

ولی اون تیکه ای که گفتی از کلودیا خوشت میاد زد تو ذوقم!

من کلا بین فاز جینگیل و گوتیک شناورم ولی فک کنم ببشتر جینگیل پینگیل و اسپارکل اینا باشم![لبخند] حالا نمیدونم آبجیم میگه من دنیارو از پشت عینک صورتی میبینم ولی خودم نظرم چیز دیگس فک کنم جدیدنا اونم یه چی دیگه فکر میکنه در موردم کلا جدیدنا حالم خوب نیس! ولش کن! کلا افراد نظرا مختلفی راجع به من میدن مهم نیس نظر خودم مهمه! من از خودم راضیم![لبخند][نیشخند][چشمک][خونسرد]

من برم دیگه! نمیدونم چرا ولی زیاد از نظرم خوشم نیومد احساس میکنم لحنش شبیه خودم نبود شبیه یکی از دخترا لوسی بود که تو کلاس کنارم میشینه! حالا نمیدونم! تو نظری نداری؟! به فیلم نگندوندم؟!

پی نوشت کلا بی ربط: امتحان فیزیکمو گندوندم! T_T T_T T_T

+بعدا نوشت: با نظرت در مورد ومپایر و توایلایت موافقم! توایلایت فقط دکتر کارلایل ( اصن اسمش همین بود؟! ) دوس داشتم و بعدش خانوادشو قبل از وارد شدن بلا( اصن همین بود؟! D: )ی خر به زندگیشون! دختره مزخرف تا تقی به توقی میشد گریه میکرد تو کتاب و همشم حمام بود و بلا بلا! اینم شد دختر؟! مسخره چی داشت این عاشقش شد! بعد بین این همه آدم این خانون باید استثنا باشه! آخر جلد یکم که چرت تر از چرت! فقط جلد یکو خوندم! باز کتاب بهتر از فیلم بود!!!

پی نوشت: چرا بیشتر کتابای فانتزی که توشون خون آشام هس نویسندش زنه؟!

خاطرات خون آشام، مصاحبه به خون آشام، گرگ و میش، حتی هری پاتر!!!

چندتا دیگم بود الان یادم نیس!

برم که دیگه واقعا زیاد حرفیدم! نظر یادت نره عارتی!!! باید به نظرم پاسخ بدی!!!

منتظرم! :) ← دلم برا این تنگ شده بود! یادش بخیر تو آردا...

+چندتا نقاشی کشیدم!

+++++ خیلی مهم: عارتی، الی ( من کلا نمیتونم اسمارو خلاصه نکنم اصن یه مرضیه ولی خو همینه که هس دیگه! بچه ها کلاسمونم همین بلا تازه بدترو سر اسماشون میارم عاصی شدن بدبختا! P: همه اسماشونو تو سه حرف به زور خلاصه میکنم تازه بعضیارو تو دو حرف! : دی ←عقده ای شده بود برام نوشتنش اینجوری! ) من شماره (خودتون!← قابل توجه الی)موخواممممم!  البت اگه دلتون خواست!

فقط تو یه نظر جداگانه بدین اگه خواستین بدین تا تایید نکنم! :)

من حالیم نمیشه برم نه؟!

نه!!!!!! :))))))))))

اینا تو گلوم گیر کرده بود باید میگفتم! ;)

S.S ←اینم محض خالی کردن تموم عقده هام تو یه پست!  :پی!

پی نوشت: غلط میکنین فک کنین این دختره چقد عقده ایه! :| نخیرم خیلیم جدی بودم غلط میکنین! فقط دوتا بود دیگه واسه بقیه دلم تنگ شده بود! :)

نظرات 3 + ارسال نظر
عارتی یکشنبه 17 اسفند 1393 ساعت 14:34

سیاه سفید اذیت میکنه ...به این درد میخوره بشینی چاپشون کنی بعد رنگ کنی:ا
تادایما میشه برگشتم و اتاکو به کسایی میگن که خیلی انیمه و مانگا میبینن...الان دارم خودمو با مانگا و انیمه خفه میکنم که بتونم یه اتاکو بشم

دقیقا!
موفق باشی! من فعلا وقت اتاکو شدن ندارم!
پی نوشت: اسام(برای جلوگیری از دوباره کاری و جاست این کیس اگر نگرفتی منظورمو منظورم اس ام اسا بود!) اومد؟!

عارتی شنبه 16 اسفند 1393 ساعت 20:51

حالا لویی چی داشت واقعنی؟چون مازوخیستی بود هی خودشو زجر میداد؟؟یا روحیه لطیف انسانی و تو حلق برو داشت؟
وقتی لستیتو میدیدم(واقعن اینارو من میگم؟)هی میگم:یَه بوسه بِته(به پلشت ترین حالت و لهجه)
_لویی لویی..هنوز میناله؟به اندازه کافی شنیدی؟برای یه قرن مجبور بودم به اینا گوش بدم.نترس.میخوام بهت یه فرصتی بدم که خودم هیچ وقت نداشتم...(اسمایل پوکیدن مغزم بر اثر فن گرلی زیاد)

یه بوسه بته! رو دیگه نه! ما خجالت میکشیم ما بغل را ترجیح میدهیم محکم البت! کلا از بوس خوشمان نمی آید!
دقیقا!!!! درکت میکنم!!!! وای!!!! در منم جو فن گرلی رو القا کردی!!! آمدم هم حسی کنم!!! فن گرلی دخترا تو انیمارو میخوام انجام بدم ولی یادم نیس دقیق!
مثلا روحیات لطیف انسانی بوده که آبرو ابهت خون آشامارو برده!

عارتی شنبه 16 اسفند 1393 ساعت 20:46

:))))))))))))
اون که صد البت رید به خانواده و لستیت گوناه ی و کوچولو عجقو کشت:اکصافط...الان به این نتیجه رسیدم که چقد ازش بدم میاد:ا
لوییم که نفهمیدم چرا همه قربون صدقش میرفتن ولی با آخرش حساااااااااابی حال کردم:") عسیسم...صد بار اون تیکرو دیدم...خیلی جیگره عشقه خیلی خیلی...(به قول خودت لحنمونو نمیتونیم کنترل کنیم...میایم حرف بزنیم ولی فقط جینگیل پینگیل میشیم و اسپارکل از تو چش و دماغمون میریزه بیرون)راستی تو چه انیمه هایی دیدی؟اتاکویی واسه خودتا لو نمیدی....
اوسویی...عزیزم:")برم مانگاشو بخونم ببینم پدرسوخته چی بوده این پسره...دلمان دوس پسر انیمه ای خواست ترجیحا سادیستی....

خوبه!!!! خوشحالم که به این نتیجه رسیدی! اسمایلی عارتی را محکم در آغوش کشیدن! خوشحالم هم عقیده شدیم!
اتاکویی و تادایما نمیدونم معنیش چیه!
نمیدونم شاید... زیاد انیمه ندیدم بیشتر مانگا میخونم!
مانگاش چندان جالب نیس از اون سیاه سفیداس مثل بلاد پلاس! خوشم نمیاد زیاد از سیاه سفیدا حوصلمو سر میبرن! حالا نمیدونم نظر تورو ولی من رنگیارو ترجیح میدم این سیاه سفیدارو طولش میدم خوندنشو مگر اینکه دیگه واقعا شیفته داستانش شم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد