...Dear Diary

...Dear Diary

Diaries of a Divergent
...Dear Diary

...Dear Diary

Diaries of a Divergent

در باب پرخوابی اینجانب! :(

اینجانب این پست رو در حالی مینویسم که پتو تا کله مان بالاست و اندکی از گرما عرق نموده ایم و دیروز هم از ساعت پنج تا هشت شب خواب نموده ایم و دوباره ساعت دوازده خوابیده ایم به این امید که این خستگی از تن ما بیرون شود که از خمیازه هایی که اینجانب می کشیم گمان می رود که این خستگی هنوز هم کاملا از بین نرفته ولی چاره ای نیست جز بیدار شدن! :(

و همه این ها به کنار موضوع مهم تر آن است که اینجانب برخلاف میل شخصی خود امسال چیزی به نام کنکور و آن هم از نوع تجربیش در پیش رو داریم و آنچه از نتایج کلمچی برمی آید با این اوضاع ما در رشته ی آبیاری گیاهان دریایی نیز موفق نخواهیم بود پس همان به که این گرمای مطبوع پتو را رها نموده و در سرمای جان گداز و نور شمع(!)←( اون یکی سارا: منظورت دقیقا از سرما نشستن کناز بخاری با درجه بالا که مرغم میشه روش کباب کرد یا شمع همون وقتاییه که هنوز هوا تاریک نشده میری برقارو روشن میکنی؟! ://// من: :#) گویا لو رفتیم! )شروع به مطالعه نماییم!

آیا کسی نیس که اینجانب را در باب درس خواندن کمک بنماید یا حتی اینجانب را به ناچار به مطالعه مجبور نماید؟!

وای بر تنبلی! وای بر پرخوابی!

آیا اندکی دیر نیس؟! آیا هنوز می توان با وجود این همه خرخوان در سراسر کشور باز هم به رتبه اینجانب امیدوار بود؟! آیا میتوان به آن ها رسید یا حتی از آن ها جلو زد؟!

وای بر ناامیدی!!!

فعلا بدرود ای وبلاگ باشد که ما روزی هم با خبرهای خوش برتو بیاییم! :)

نظرات 1 + ارسال نظر
آنا چهارشنبه 25 آذر 1394 ساعت 11:06 http://aamiin.blogsky.com

اووووه هنوز شش ماه مونده که.

خب شش ماه خیلیه؟! :/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد