...Dear Diary

Diaries of a Divergent

...Dear Diary

Diaries of a Divergent

:/

لیست شباهات به ترتیب:

ه.ک.

کی.سی.

ن. و بقیه

د.و. و د.د. تقریبا تو یه سطحن

م.


متاسفم کی.سی. خب ما بعضی جاها مسلما فرق داریم


جان مرد ولی خب من فقط ناراحت شدم 

سای مه


جالبه که رو میز مدرسه پیدا شد :/ س. رو میگم


دوباره واقعا؟! :/

چرا به هرچی فکر میکنم میاد :/ 

چرا من انقد میتونم خودمو جای افراد بزارم؟! :/

یه خورده زیادی زیاد نیس؟! :/

نمیتونم امیدوار باشم قدرت خاصی دارم؟! :/

خب معلومه که اینو خیلی میخواستم از همون اول مثل م. و ب. و خیلی چیزای دیگ!

اه من از همون اولم خیلی آینده نگر بودما!!! :/

شاید واسه همینه که خوب دروغ میگم! :/

خب این پست جنبه دیگ ای نداشت

پس فعلا

راستی س. تمام ویژگی های مدنظر منو داره دارم عاشقش میشم

توجه توجه س. انسان نیست تکرار میکنم نیست نیست و نیست

راستی قضیه در مورد تصوراتمم صدق میکنه

د. رو میگم

و اینکه خیلی قوین!

جوابگو باش کجایی؟!

فعلا...


o_O

جدا از این قضیه که من کی.سی. رو عین خر درک میکنم و به هم شبیهیم و از این جور چیزا که خب چندان الان مدنظر نیست

من کپ ه.ک. ام خود خود ه.ک. ام!!!!

میتونه ورژن داداش باشه ولی مهم نیست مهم اینکه خب داداش و اینا من میدونم که درکار نیست من منم! حالا ورژن من یا داداش حالا بزارین واضح تر توضیح بدم یونو داداشی درکار نیست داداش منم ورژن پسرونه من مثل همون داستانه و شخصیت جدایی نیست فقط درصد پسریتش بالاتره همین من چون خیلی دختر نیستم و از خیلی دخترها بدم میاد و خب البته از پسرها هم بدم میاد و کاملا با این قضیه که دخترم اوکیم و البته میدونم گاهی دوس دارم پسر باشم ولی خوشحالم نیستم سارا جفتمون میدونیم تو چه پسری میشدی خاک بر سرت و البته چون خیلی تنها بودم و کسی جز خودم نمیتونست نجاتم بدم خودم خودمو نجات دادم و چون رفتار خودم که نجاتم دادم موقع نجات دادن خیلی پسرونه بود من به خودم وقتایی که خیلی پسرونه رفتار میکنم میگم داداش اوکی؟! میدونم درکش سخته ولی خودمم میدونم که قصد ندارم فعلا چند شخصیتی بشم تنک یو به قدر کافی دردسر دارم فقط جای خوشحالی اینه که ورژن پسرونه خیلی قوی تر از ورژن دخترونس پس من الانا کنترلو میدم دستش مثلا وقتایی که مسخره بازی درمیارم و اینا البته نه بهتره بگم کلا من در مجموع اینجوری شدم ولی خب وقتی رو مود پسرونه ام اوضاع بهتره کمتر اهمیت میدم و ناراحت میشم و حتی مشاهده شده شبیه پسرا و داداش بزرگا برا بقیه رفتار کردم یجورایی شبیه میسا یو گت ایت آی نو ایتس تو کاپلیکتد بات ترای تو آندرستند اوکی؟! حالا دارم برا چی اینارو میگم

برا اینکه میخوام بگم من و ه.ک. خیلی شبیهیم ولی وقتی رو مود پسرونه ام دیگ زیادی شبیه میشیم جدا از اینکه مود پسرونه خوش خنده تر و کوفتی ترم هست!

میدونین من گاهی رو حد وسط خنثی ام یا خیلی دخترونه میشم یا خیلی پسرونه کاملا به مودم بستگی داره 

خب الان حالت خنثی ام

خوبه خوشحالم اینو نوشتم

بهم یادآوری میکنه که داداشی درکار نیست

نیاز دارم گاهی بهم یادآوری شه یونو؟!

اه لعنت دوباره یونو افتاده تو دهنم مثل مه و بقیه! :/

من منم من چندتا نیستم من خودمم ترکیبی از همه اینا!

به هرحال در کل خواستم بگم که من خیلی شبیه ه.ک. لعنتیم!

جونمی من شبیه د. ام خیلی تو خیلی موارد! 

راستی مدی ممنونم میدونم که ایجارو نمیخونی

ولی ممنونم که خیلی از چیزهایی رو که من نتونستم حالا به هر دلیلی بنویسم رو نوشتی ممنونم که حسمو تو خیلی از موارد خیلی خوب بیان کردی

و مرسی ضحی

من بهترین تعریفا رو از تو و آبجی گرام شنیدم

یکی همون یک الف تمام عیار و اونم دارسی مرسی خیلی دوس داشتم شبیهشون باشم 

و اینکه آبجی گرام گفت شبیه د.د. میخندی!!!

:)))))

ژووووووووون

اینو کاشکی می خوندی هرو! :))))

خب من دیگ واقعا باید برم!

امتحان و از این جور چیزای مسخره

ولی خب همین چیزای کوچیکم خوشحالم میکنه خواستم بدونید

من انتظار چیز خفنی ندارم

ولی دروغ نگین وعده الکی ندین

قابل توجه یکی که همش ناامیدم میکنه

ه.ک. لعنتی

دلم تنگ شده بود اینجوری صدات کنم

ن. هیچوقت اونجوری نشو باشه؟!

هیچوقت تنهام نزار!

و دوست دارم کوچولوی من! 

و همینطور م.ه.ه.

پایان

سارا

+من یکیم! تکم! ^-^

نقاب ترک خورده نشت میکنه...

"امروز افسرده ای دوست ندارم من دوس دارم خوشحال باشی ( منظورش مثل همیشه اس)"

میبینین چی میشه تو مدرسه اگه خودم باشم اگه تظاهر نکنم اگه نقابی در کار نباشه

میگن چشه؟! تعجب میکنن ناراحت میشن زر میزن

احمقا من همیشه همینم

همیشه ناراحتم باشه حالا که دوس داری بازم بهت جوابای مسخره میدم که از سر خودم وات کنم بازم بهت لبخندای الکی میزنم بازم با اینکه دوس ندارم میام باهاتون بیرون تو حیاط بازم تظاهر میکنم گه عصبانی نیستم و فقط خوابم میاد

چون این چیزیه که میخواین

لعنتیای عوضی

اگه وارد یه محیط جدید شدم  از همون اول همونی که هستمو نشون میدم چه بقیه خوششون بیاد چه نیاد که الان اینجوری نشه که اگه بخوامم نمیتونم

لعنت

فعلا...

تنفر

من هرگز به امسال برنمی گردم

هرگز

بعد این که بگذره

برای همیشه مدفون شده

ازش متنفرم

متنفرم

و متنفرم

از مدرسه متنفرم

از کنکور متنفرم

از معلمامون متنفرم

از هم سن و سالام متنفرم

از کل آدما متنفرم

از همه چی متنفرم

تنفر

خشم

نفرت

ناراحتی

اینا دارن منو پر میکنن

نه من مثل اون گ*ه نمیشم

من مثل اون عقده ای و سادیست نمیشم

نه هرگز

من بد نمیشم

میتونن برن بمیرن

هفته ی مزخرف

این هفته همش امتحان داریم و زمان کندتر از همیشه میگذره و دقیقا این هفته من همش خوابم میاد و خستم و حال درس خوندن ندارم و رو اعصابی بچه ها هم به اوجش رسیده!

هفته ی گ*ه

لعنت

چرا نمیفهمین مردم شوخی های دوستاتون رو با من که جدیم و دوستتون نیستم نکنید نفهم های گ*ه ایی که حالم از همتون به هم میخوره میخام سر به تنتون نباشه لعنتیا

اگه تو کلاس میموندم اصن اتفاق خوبی نمیفتاد اگر خودن کنترل نمیکردم اصن اتفاق خوبی نمیفتاد حالم ازشون به همیخوره نکبتای گ*ه عوضیای ***ه ان**ای مزخرف

میدونین واقعا میخوام تنها باشم واقعا میخوام تنها باشم

این دفعه از رو عصبانیت نمیگم

دست از سرم بردارین واقعا میخوام تنها باشم

میدونم شما قصد بدی ندارین ولی من میخوام تنها باشم اوکی؟!

لبخندک مرد

جلوی چشمم مرد

آب بردش

لعنتی حداقل وقتی داری میمیری نخند

لعنتی چرا میخندی

داشت میمرد ولی هنوز می خندید

حتی یه روزشم نبود

:(

من حالم خوب نیست

من خفه شدم

واسه همینه که هیچ انرژی ندارم

اون ته ته تاریک تاریک تنهای تنها

واسه همینه که میخوام تنها باشم

هیچ راه نجاتی نیست

حتی نزدیک به سطحم نیستم

سر خودمو به سریال و درس و خواب زیاد گرم کردم تا حالیم نشه خفه شدم

نمیخوام تلاشی کنم بیرون بیام

این پایین خوبه

احساسات خاموشن

باورتون میشه

یادم رفته بود که یه زمانی سالم بود سرپا بود یه زمانی حالش خوب بود همه چی خوب بود

دیشب فکر میکردم یعنی هنوز یه جایی توی این جسم مریض و ضعیف مامان بزرگ خوشگل من هست

فکر میکردم هست

ولی این ته امیدی نیست

احساسی نیست

حتی گریه هم نمیکنم

فشار آب بالای سرم زیاده حالیم نمیشه

حال ندارم

چرا دست از سرم برنمیدارین

سرم داغه درد میکنه

لال شین

تروخدا خفه شین

وقتی اینجوریم ازم انتظار نداشته باشین خوب باشم 

انتظار نداشته باشین تظاهر کنم چون نمیکنم و میخوره تو ذوقتون چون تا حالا این چهره لعنتی منو ندیده بودین

من تو این حالت نه ترحم حالیمه نه هیچی

فقط از جلو چشمم گم شین تا کل عصبانیتمو خالی نکردم روتون

همین امروز یه خوردشو خالی کردم دیدم تعجبتونو

که میگفتین این چشه

من حوصله ندارم

چرا تنهام نمیزارن

حالم داره از ریخت و صدا و حرف آدما به هم میخوره

آدمای لعنتی برین گم شین

اه

همش حرف حرف حرف

میگین چمه

شما که درک نمیکنین حتی اگه صدبارم بگم نمیفهمین

چرا ولم نمیکنین

لعنتیا

حوصله ندارم

نه حوصله خودمو دارم نه حوصله بقیه

رو میخوام بگیرم بتمرگم تا هم من از شر شما خلاص شم هم شما

هفته ی لعنتی

عین خر کندمیگذره

میگن عصبانیی ترسیدم

به درک که ترسیدی معلومه که عصبانیم

از اینکه انقد حالم خوبه بعضی وقتا میفهمم حالم خوب نیس

میفهمم دارم خودمو گول میزنم

من خفه شدم

دوباره و دوباره 

و خستم

کل انرژیم رفته

هیچیش نمونده

اون ته فقط عصبانیت دارم که اونم چون هیچوقت بروزش ندادم مونده

همش چیزایی که بدم میاد اتفاق میفته

این هفته بچه ها بیشتر کرم میریزن بیشتر رو اعصاب میرن

معلما هر روز امتحان میگیرن

زمان کندتر میگذره و این هفته لعنتی نمیگذره

آخر هفتم قلمچی دوباره باید یه مشت انو ببینم

ری*دم تو این زندگی و دنیایی که ساختی

حرف کی.سی.

ه.ک. بیا نجاتم بده

من باهات میام هرجا بگی فقط بیا بریم

تف تو این زندگی

از صدتا جهنم بدتره

عدالتی نیست

هیچی نیست

پوچه دنیای اطراف من پوچه پوچه

و شماها هم یه مشت احمقید بلا استثنا متاسفانه

لعنت به همه چی 

راستی ش. خامه خیلی هم خامه مغرور از خود راضی خود گم کرده

من تو مرحله بعدیم چون هیچوقت حتی تو چیزایی که خیبی ازش بهترم جار نزدم و به رخ کسی نکشیدم مثل اون عقب مونده و ش. و هیچوقت به کسی فخر نفروختم مثل ف. 

عاشقالای بدبخت

همش رقابت رقابت مسابقه سر چیزای بیخودی این دنیا بی ارزشه واقعا خدا این دنیارو ساخت مارو انداخت روش که همش تو تکاپو باشیم؟ ! برای رسیدن به چیزای بهتر چرا نایستیم و از زندگی لعنتی گ*ه لذت نبریم چرا همش باید تلاش کنی تا بری مرحله بعد مرحله بعدش این بازی نیست عمر لعنتی گ*ه من داره تو این مسخره بازیا حروم میشه! همش عجله همش دردسر مشکل بدبختی حداقل من یکی تا الان اتفاقای خوب زیادی نداشتم که دلمو به چیز خوبی خوش کنم آینده هم که کنار بزرگترین ترس زندگیم دارن بهم لبخند میزنن من دلمو به چی خوش کنم به بدبختی هام که روز به روز بیشتر میشن به تاریکی ها و کثیفی های این دنیا که روز به روز بیشتر خودشونو به رخم میکشن به چه چیز مثبت این زندگی لعنتی پوچ دلمو خوش کنم به عدالتی که نداره به زیبایی که نداره به خوبی که نداره به امیدی که نداره هیچی نیست

زندگی ما پوچه و تو پوچی میگذره و به پوچی ختم میشن توی یه مسابقه که همه عجله دارن و تلاش میکنن جون میکنن تا برسن به مرحله ی بعدی مرحله ی آخری نیست تموم نمیشه هرکی گیم اور شد خداجون بازیکن بعدی رو هل میده تو این چرخه لعنتی هر روز دور خودمون دور میزنیم م.و. تموم نمیشه پایانی نداره تا مرگ کل جامعه بشری این چرخه هست و خواهد بود اونایی که از چرخه میرن بیرون طبق انتخاب طبیعی که قانونی است از قانون های بازی خدا جون حذف میشه عالیه نه چه زندگی جذابی توی یه چرخه تکراری خسته کننده همه گیر افتادن و میچرخن و میچرخن و فکر میکنن زندن تا اینکه گیم اور میشن و میبینن جایزه هایی که در مقابل مرحله هایی که گذروندن گرفتن ارزش وقتی که رو صرف گذروندشون کردن و نداشته اون موقع است که حسرت میخورن و خدا هم با یه پوزخند میگه گیم اور ولی اونایی که از چرخه خارج میشن طرد میشن بدبخت میشن بدترین بلاها سرشون میاد خدا فقط نگاه میکنه کاری نمیکنه نگاه میکنه

چیکار میکنی؟! خوش میگذره بهت؟! پس لذت ببر

دلم میخواد بگم خستم تو بردی بیا 

ولی میگم نه خیلی پررو شدی از بس همه رو انداختی تو چرخه جانبی که آخرش خودمو بهت تسلیم کنم نه

من تسلیم نمیشم من خستم باشه نمیگم تو بردی لعنتی من دهنتو صاف میکنم همونطور که تو دهنمو صاف کردی و داری میکنی 

*مخاطب خدا نیست ای ابلهان↑

شاید اون موقع نگاه کنی و بهم افتخار کنی با اینکه بدجنسی چون کاری نمیکنی یا شایدم میکنی و بگی یکی فهمید یکی تسلیم نشد چمیدونم نگفتی هم مهم نیست من به این جور چیزا عادت دارم

خسته شدم

دستم هنوز از اون قضیه درد میکنه و خوابم میاد و فردا هم امتخان لعنتی و باید برم کلمچی سر مسخره بازیشون لعنت

فعلا...

من خستم

توضیح دادن واقعا سخته وقتی میخوای خودش بفهمه ولی نمیفهمه

لعنت چرا اینجورین ملت؟!