لعنت من باید درس بخونم! >_<
لعنت عقبم! T_T
لعنت ذوق هنریم گل کرده بدجور! U_U
لعنت! :/
و باز هم لعنت! :|
.
.
.
لعنت من ادامه ی سریال لعنتی رو میخوام! :(
لعنت من نمیخوام درس بخونم! ▼-▼
لعنت ولی باید بخونم! :'(
+میشه ملت هر دو دیقه کارایی نکنن که من ازشون بدم بیاد! >_<
+دلم برای ه.ک. تنگ شد! ه.ک. لعنتی! ^-^
+راستی کتابه رو تموم کردم! خیلی میدوشت! کیلی کیلی میدوشت! خاک بر سر من که فکر کردم اون اویل مسخرس!♥~♥
+بازم ه.ک. لعنتی!!! ★~★
+دلم برا کی.سی. هم تنگید! ^-^
+راستی ضحی جواب نظرت که میخواستم بدم خیلی زیاده حال ندارم بنویسم معذور بدار ما را! :#)
حالا شاید اگه خیلی پر از انرژی بودم و مغزم درست کار میکرد اون چیزایی که تو ذهنمه رو درست درمون بیان کنم شاید نوشتم ولی احتمالش خیلی خیلی کمه! :|
یه جواب کوتاه البته نوشتم چون نمیخواستم بی جواب بمونه! :)
+خواستم یک نکته رو روشن کنم البت اگه افرادی که چندوقته وب من رو میخونن متوجه نشدن:
I don't have any friends
I better say human friends
Or again I better say alive human friends
که البته شماها به احتمال خیلی زیاد معنی جمله دوم و سوم رو نخواهید فهمید پس من هم نه تلاش میکنم نه لازم میدونم بدونید!
و مسلما برای نام بردن از اعضای خانواده هم اسم کوتاه شده درست نمیکنم!
یا برای کسایی که وباشون رو میخونم!
تنها کسایی که تو وبم با اسم کوتاه شده مثل همین اسامی این پست ازشون نام برده میشه یا کسایین که ازشون بدم میاد و کوتاه شده لقبی که روشون گذاشتمو اونجوری مینویسم که مسلما از لحن جمله واضحه که ازشون بدم میاد یا جزو جرگه همون دوست های غیر انسانی( که باز هم شما نمیفهمید منظورمو و به احتمال خیلی زیاد اشتباه میفهمید) یا کسایی که به هر دلیل نمیخوام شما اسمشون رو بدونید و بیشتر اوقات ازشون خوشم میاد که در بقیه موارد هم از لحن جمله معلومه!
اصن چرا باید براتون توضیح میدادم واقعا؟! چه اهمیتی داشت؟! :/
در هر صورت هر بداشتی میخواید بکنید بکنید برام مهم نیست!
پی نوشت: حال نداشتم یه مشت اسکول هیچی نفهم از صفحه اول وبلاگ ها وبمو باز کنن واسه همین تاریخشو آوردم عقب پنج دیقه عقب تر از زمان اصلی! :/
همینه که هست! آی هو نو اعصاب فور استوپید پیپل! ^-^
پایان
سارا ^-^
آدم بزرگ ها واقعا مسخره ان!!!
خیلی خیلی بدم میاد از آدم بزرگا و دنیاشون!!!
و متنفرم از خودم اگه یه روز شبیه یکیشون بشم!!!
ترجیح میدم از تنهایی و عدم درک بمیرم ولی هیچوقت جزوشون نشم!!!
به درک که زجر میکشم! به درک که خیلی متفاوتم! به درک که نمیتونم با جامعه کنار بیام! همه چی به درک...
نمیخوام عوض شم نمیخوام عوضی شم نمیخوام مثل اونا شم نمیخوام مثل بقیه شم میخوام خودم باشم!!!
تا به حال به هیچ بچه ای مثل خودم برنخوردم که لااقل زنده باشه نه مرده و در دسترس باشه و ترجیحا یه خورده وجه شباهت داشته باشیم...
آه لعنت من از آدم بزرگا بدم میاد بدم میاد بدم میاد
نمیتونم باشون کنار بیام
نمیتونن درکم کنن
من شاید درکشون کنم
ولی اونا نمیتونن یا شایدم نمیخوان
به قول ه. ک. حقه بازای لعنتی!
+ضحی ممنون به خاطر نظرت من قرار بود یا شایدم هنوز باشه که یه پست در جوابش بنویسم که بعدا رمزشو تو وبت بت میگم!
بازم ممنون که تلاش کردی و اهمیت دادی!
+افکار منفی، خاطرات، بی حوصلگی، امتحانات....
لعنت من آخر خودم نمیرم خودم خودمو نکشم اینا منو میکشن!!!
وب خودمه اصن دوس دارم:
لعنت لعنت لعنت لعنت لعنت لعنت لعنت لعنت لعنت!
+از هر چیز مرده ای بدم میاد شاید حتی یه جور ترس داشته باشم عموما ولی فرار میکنم ازش و اگه دیدم هم که... از مرگ و مردن بدم میاد از خودشون و نفسشون بدم میاد نمیدونم ولی احتمال میدم یا منظورمو نفهمین یا اشتباه بفهمین نه مطمئنم نمیفهمین فکر میکنین فهمیدین ولی صد در صد مطمئنم نفهمیدین شایدم اصن زحمت فکر کردن در موردشو به خودتون ندادین که بازم کاملا درکتون میکنم خب چون بیشتر از یه آدم بزرگ انتظار نمیره!
+ه.ک. لعنتی به خاطر اینکه تو از اون عبارت بدت میومد تو این پست ازش استفاده نکردم! :)
+از آدمایی که فقط به چیزایی که براشون مفیدن احترام میزارن و حتما باید یه فایده ای براشون داشته باشی تا باهات درست رفتار کنن یا به مقام و از این جور ارزش های اجتماعی بی ارزش از نظر من کار دارن یا برای چیزای کوچیکی که برای بقیه مهمن اهمیتی نمیدن یا آدمایی که براشون وقت میزاری و حتی از کار خودت میزنی ولی نصف همون وقت و ارزشو برات نمیزارن یا اصلا اهمیتی به کارت نمیدن بدم میاد!
+پست به شدت منظوردار است ولی صاحب نظر ( معنی ادبیشو نگیرین! ) ناآگاه...
خب این خوبه از جهاتی... ^-^
و بعد از کریسمس اوضاع نه تنها بهتر نمی شود بلکه بدتر هم می شود..
لعنت به من خر که بیخودی همش انتظار معجزه دارم...
لعنت و هزاران تف به این دنیا...
باز هم برویم بچسبیم به همون شعر شاعر که می گوید سرنوشت می خواهد تو تسلیمش شوی...
باشه من بدبخت تسلیم نمی شم ولی واقعا متنفرم از این زندگی...
حالم به هم میخوره از این وضع که همینجور بدتر میشه نه بهتر...
و هیچ خری هم درک نمی کند...
و من باز هم تنهام...
باز هم لعنت...
کاملا واضحه خوابم میاد!
طبق معمول آزمون کلم چی به کاف رفته به احتمال شدید!
فردا امتحان دارم ولی حوصلشو ندارم!
هنوز کتابو تموم نکردم!
هیچکی نیس بگه سال کنکور یادگیری زبان کره ایت چیه دختر! ://///
آه!
امروز کریسمسه!
و من هنوز یک روز برای به کاف رفتن همه امیدام وقت دارم!
هنوز کاردستی رو کامل نکردم باید امروز تمومش کنم!
دریم کچر دوم ناتمام داره یه گوشه خاک میخوره و همینطور کفش در دست تعمیر!
و من باید دلمو به خرت و پرتای ژاپنی و لوگوی بند های مورد علاقم و چندتا کار کوچیک دیگه خوش کنم!
درس درس درس!
لعنت همه کتابای درسی رو بعد آمدن نتیجه کنکور و در صورت قبولی آتیش میزنم نمیخوام بفروشم اصن لعنتیای عوضی!
خوابم میاد!!!!!!!
راستی تمومش کردم بالاخره بعد سه سال یا شایدم دوسال بالاخره 27 قسمتشو دیدم!
کلی غصه دارم میخورم تموم شد باورم نمیشه!
چقد این منو خندوند چقد منو از هیجان و استرس خفه کرد!
چقدر خاطره خوب!
حالا هر دفعه آهنگاشو بشنوم هم لبخند میزنم هم غصه میخورم مثل بقیشون!
آه!!!
من برم خودمو تو بالش خفه کنم!
یعنی میشه امیدام بر باد نرن؟! :(
من امیدوارم من امیدوارم من باور دارم کمک میکنه همه چی درست میشه آره درست میشه...
پی نوشت: اصلا حوصله آدما رو ندارم به خصوص آدمای فضول و احمق! بعد باید یک سال کنار یکیشون بشینم و هر دفعه هم تو کلم چی کنار یکی دیگشون! آه لعنت! چرا ملت نمیفهمن دارم میپیچونمشون و نمیخوام باهاشون صحبت کنم!
متاسفانه گویا اکثریت اجتماع رو هم این ها تشکیل دادن از این جهت میتونم ضد اجتماع یا جامعه گریز محسوب شم ولی با اینکه قبلاها دوست داشتم جامعه ستیز باشم نیستم و نمیخوام هم باشم! میتونم افسرده هم محسوب شم! :|
در هر صورت مهم نیست!
اصلا من برا چی تا این حد تلاش میکنم خودمو برا این و اون توضیح بدم وقتی هیچکی نمیفهه؟! :/
رسما یه مشت نفهم دور هم جمع شدیم تشکیل اجتماع دادیم بوخودا!!! :////
+من حاضرم از تنهایی بمیرم بپوسم آتیش بگیرم ولی با یه احمق فضول لوس دوست نشم و حرف هم نزنم!
سارا